با سلام خدمت دوستان عزيز مي خواستم اين مطلبو تو قسمت نظرات قرار بدم  ولي ديدم چون زياد ميشه مي توان اونو يك پست حساب كرد.

من اينجا اين مطالب را براي اين نمي گم تا سرتون رو درد بيارم من فقط با زبان ساده مي خواهم يك سري از حقايق رو بيان كنم .

در ضمن از لطف همه ي دوستان ممنونم و از همتون به خاطر لطف بيكرانتان تشكر مي كنم و همچنين كساني كه ما رو انسان مي دونن و برامون كارت مي فرستن.

دوستان ديروز يك سري كارت از يكي دو تا دوست به من رسيده و در اون يكي از دوستان منو مورد مرحمت خود قرار داده و گفته كافر ,بي دين ,بقل گوش مسجد جمكران و حضرت معصومه زندگي ميكوني و بويي از ادمي زاد نبردي  اين چه ترانه اييه كه تو وبلاگت گذاشتي مگه اربعين نيست.

در ضمن يك سري ديگه مطالب نيز گفته شد كه من سانسورش كردم .

يكي ديگه هم پيغام داده گفته مگه تو ننوشتي مسلمون اين چه كارايييه كه مي كني؟؟؟؟؟

و سومين نفرم گفته با با دمت گرم ايول عجب ترانه اي بود ياد قديما افتادم؟ دست مريزاد.

من اينا رو بيان نكردم تا مسائلي كه در اين روزگارا اتفاق ميوفته رو به چالش بكشم چون همه شما بيشتر از من با اين وقايع اشناييد.

من مي خواهم چند سوال اينجا بيان و سوئ تفاهم هاي دوستانو رفع كنم؟؟؟؟

اول از هر چيز چند خطي نگارش مي كنم.

دين چه واژه ايست؟ دين داري چيست؟ايا دين داري فقط به حرف است؟ ايا نمي شود ادم دين دار نباشد؟ ايا نمي شود در اين روزگار با ازادي كامل دين رو اختيار كرد؟ ايا نمي شود در اين روزگار كافر شد؟ جبر چيست؟ اختيار چيست؟

دوستان بايد عرض كنم بسياري از اين سوالات در گوشه ي ذهن ما بعضي مواقع وول وول مي خوره و بعدشم براي اينكه دچار سرگردمي نشيم مي گيم بيخيالش ما رو چه به اينكارها بعضيامونم بعضي وقت ها تصميمات يك طرفه مي گيريم و در يكي از اين دو مسير مي تازيم.

دوستان واژه دين يعني سلوك گزيدن به يك ايين و ايين يعني يك سري قوانين.

عارفان هميشه اين واژه ي ايين را به خدا نسبت داده و مي گويند ايين همان طريقه ي رسيدن به معبود و كسب كمال است.

بايد دقت كنيم كه هميشه ايين ها براي رسيدن به خدا نيست .

بعضي از ايين ها ايجاد مي شود تا ذهن بشريت را به هدفي جامع سوق دهند تا صاحبان قدرت در ان ايين بتوانند جيب هايشان را از مال دنيا پر و يا از اين افكار تسخير شده براي بسياري از ا هداف پشت پرده استفاده كنند. مثل ايين بودا در هند.

من سر صحبتم بر روي اين ايين ها نيست چون همه ي ما وافرادي كه تفكر را در زندگي خود پيشه كردند با كمي مباحثه و يا دقت در گفتار اين اشخاص به دروغين بودن ايين ها پي مي بريم.

من سر صحبتم بر روي ايين اسلام و يا در اصطلاح دين اسلام است دين جامعي كه روي تمام اييين ها رو حتي مسيحيت رو به خودش سفيد كرده و به نظر صاحبان حق تنها كتابي مي باشد كه از دست تحريف قسر در رفته و توانسته است هنوز سر زندگي مطالبش را حفظ كند . ولي بايد دقت داشت كه در زندگي امروز به جاي تحريف قران شخصيت ها به دنبال ضايع كردن برخي از تفاسير قران و مقايسه اش با عقل مي پردازند تا ذهن نا همگون  بشريت را كه اشناييتي در اين زمينه ندارد و متاسفانه اين ديني كه همانند برگه ي كاغذي در مغزان ما هك شده است رو مغشوش و نابود سازند.

من در اينجا  نمي خواهم در مورد مباحث قران و بعضي از تناقضاتش با عقل بپردازم چون هنوز مطالعه من نيز در مورد بسياري از اين مطالب نا تمام است.

ولي من عادت داشتم و دارم بي گدار به اب نزنم و راهي پيشه نكنم تا بعدا پشيمان گردم .

پس من و بعضي از ما فعلا مسلمان شناسنامه اي باقي خواهيم ماند.

خوب من سر صحبتم با افرادي است كه ادعا دارند مسلمان واقعي هستند و به اصطلاح خودشان را از ساير بشريت برتر مي دانند.

اگر از اين افراد سوال شود دين اسلام چيست؟

جواب اين افراد بر روي اين مطلب متمركز خواهد شد دين اسلام اصول و قوانيني براي رسيدن به موفقيت و كمال و خلاصه بدست اوردن رضايت الله .

خب منم به شما خواهم گفت درست .

ايا فقط گفتن اين واژه كافيست يا عمل به اين واژه نيز نياز است و در ضمن شما چگونه با اين قاطعيت خود را نسبت به ديگران برتر مي دانيد؟

چگونه شما مي توانيد ادعا كنيد زمين بايد تماما مسلمان گردد بس اختيار كجايست؟

چگونه شما مي دانيد كسي كه ريش دارد ولي ريشه ندارد از انساني كه صورتش را بوكسابات مي كند والاتر بدانيد؟

چگونه شما مي توانيد ادعا كنيد كه كسي كه به ايين اسلام كافرست حق زندگي ندارد؟

پاسخ هاي اين افراد نيز زيباست ؟

مي گويند چون قران و يا پيامبرا گفته اند؟

خب كسي كه معيارش قران نيست پس چه بايد بگويد؟

.

.

.

خب من جوابشو به شما عرض مي كنم خدا با اين بزرگيش به ما قدرت اختيار داده تا بتوانيم ازادانه تصميم گيري و در راه هدفي قدم برداريم بعضيا مي گن خب اگه اين درسته چطور خدا مي دونه من يك لحظه بعد چه خواهم كرد در پاسخ اين دوست عزيز نيز بايد گفت درهر مكان و شرايطي قوانيني حاكم است و مثال بارزش قانون جاذبه در روي زمين نسبت به ساير كرات است در خارج از اين دنيا نيز زمان مطرح نخواهد بود و در اصطلاح زمان همانند توپ گردي خواهد بود كه زير و رويش رو مي توان ديد .

داشتم مي گفتم خدا به ما اختيار داده پس تو به چه جرعتي ميتواني ديگري رو كافر اتلاق كني و حق زندگي رو ازش بگيري و تنها دليلت اين باشه كه اون نمي خواد مسلمون شود ؟

تو چه جور مي تواني جلوي كسي رو بگيري و اجازه ندهي ايينش (مثلا مسيحيت ) رو تبليغ كند..

پس دوستان هميشه يك طرفه به قاضي نرويد دليل نمي شه كسي امروز مثلا يك كار اشتباهي انجام داد تااخر عمرش تو سرش بكوبيم و دليل نميشه اگر كسي از ايين ما دفاع كرد ان را شخصيتي برجسته قلمداد كنيم.

مي خواستم چي بگم چي شد.

بله مي گفتم پس دوستان دليل و ميزان ارج و قرب در ايين محوري نيست بلكه در پرورش عقل است .

و در اين موضوع نيز خيلي جالب است خود قران تاكيد كرده بسياري از اعمال حقيرانه بشر بخاطر جهل است.

يك داستاني رو تعريف مي كنم كه از زبون خود همين عمامه به سرها يا مبلغان دين اسلام است :

گفت يك شب خواب ديدم كه صحراي محشر شده و همه از گورها بلند شده و گويا روشنايي تمام اون محفظه رو پر كرده بعد همه واج و واج ايستاده و همديگر رو نگاه مي كنن ميگن چه خبره .

در اين زمان يك صدايي شنيدم كسي در شيپوري مي دميد و مي گفت دادگاه رسميست؟

بعد يكي يكي اسما خونده مي شد و هركسي  تو صفي قرار مي گرفت در اين ميان يك حاجي بود با كمي ريش و يك تسبيح بلند و پيشاني پينه بسته كه زير لب همش ذكر مي گفت .

هرچي نگاه مي كرد اسمشو نمي خوندن دسته اول كه مربوط به شهدا بود (شهيد كسي است كه جانش را براي اهداف بالا و يا خدمت به خلق بدهد.)روانه بهشت شد دسته سوم همين جور و يك دفعه ديد در ميان دسته ها يك كسي رو با تخت روان مي اورند تا ببرنش بهشت .

كمي دقت كرد ديد اديسون خودمونه .

يك دفعه به نشان اعتراض بلند شد و فرياد كشيد اينجا كجاست.

اينقدر سوخته بود كه با چنان صدايي گفت كه همه فهميدند حتي اون قاضي القضات.

گفت خدا مگه اونجايي كه شما نشستيد جايگاه عدالت نيست؟

اين چه عدالتي خواستند ماموران دستگيرش كنند قاضي القضات گفت دست برداريد كاري بهش نداشته باشيد بزاريد حرفش رو بزنه .

گفت مگه چي شده گفت چرا كافران را بجاي عارفان به بهشت فرستي؟

گفت كافر گفت اره گفت كي گفت اديسون .

اين شخص حتي پيشونيش به مهرم نخورده چه جوري مي فرستيش بهشت ؟

اينجا بود كه قاضي القضات جواب داد پس اينطور تو هنوز نمي داني بنده ما اديسون چه خدمتي براي ما انجام داده كاري كه ما مي خواستيم با نور ماه انجام بديمو اون با درست كردن لامپ انجام داد .

خب ايا اين كم خدمتي بود تفكر را به جاي سلوك برگزيد و از اين طريق بشريت را شاد و خشنود ساخت و اين والاترين كاري بود كه مي توانست در زندگي و در دنيا انجام بده.

پس او مستحق بهشت است چون خشنودي خدا در خشنودي خلقست.

اينجا حاجيه فشارش رفته رو 120 و گمونم امپر سوزونده پس گفت ما چي ؟

گفت ما مال گاوه اونا جدا حساب رسي ميشن و بعد گفت جايگاه شما در قسمت هاي زيرين بهشت و اخرين طبقش است شما كاري به جز خوردن و خوابيدن و عبادت انجام نداديد هدف شما در دنيا دعا براي من نبود بلكه خدمت رساني به خلق و خوشنودي دل بشريت بود ولي شما با برتري دادن خود به نژاد برتر سعي در غمگين كردن بندگان من كرديد.

حالا كه حاجيه ديد سرش بي كلاه مونده و اي داد بي داد چقدر اشتباه كرده گفت خدا يه دنيا ديگه بساز تا بتونم دوباره جبران كنم ؟

همينجا جواب امد انديشه شما كوته است تو هنوز نفهميدي خدا قابل رويت يا لمس نيست چطور مي خواهي در اين راه موفقيتي عايدت شود؟

خوب همينجا قصه تموم شد خدا نكنه ادم بخواد بنويسه چقدر كلمات خودش پشت سر هم مياد .

نتيجه گيري :

هيچگاه خودت را برتر و والاتر از كس ديگر ندان و گمون نكن چون تو اييني را مسلك گزيدي در نزد خدا بيشتر جلوه كردي و حرفت پيش خدا بيشتر خريدار خواهد داشت.

.

.

.

.

در اخر دكتر شريعتي حرف زيبايي مزنه مي گه:

حسين بيشتر از اب تشنه لبيك بود                  افسوس كه ما به جاي افكارش زخم هاي تنش را نشانه رفتيم

در اخر در جواب شما دوست عزيز مي گم شما اول وا ميستادي اربعين بشه بعد اين حرفو مي زدي .

چشم من امشب وبلاگ و پروفايلمو رو رنگ و اب اربعيني خواهم داد ولي دوستان دقت كنيد دلتان عاشورايي شود نه رويتان.

.

.

از اينكه وقت گذاشتيد و نوشته ها و نگارش هاي غلط غلوط مرا تحمل كرديد ممنون و سپاس گذارم من خواستم مفاهيم را با زباني ساده بيان كنم پس اميدوارم نوانسته باشم مفهوم كلي را برسانم.

.

.

با تشكر دوستار شما

همچنان منتظر نظرها و انتقاد هاي زيباي شما خواهم ماند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟