با دادن پیام، ارسال کارت، مشاهده پروفایل و افزودن هر فرد به لیست دوستان به شما امتیاز داده خواهد شد
- میزان امتیازی که افزوده میشود بستگی به لول فردی دارد که برای او پیام میفرستید
هرچه لول او بالا تر باشد شما امتیاز بیشتری میگیرد
- امتیاز های دریافتی شما بر اساس میزان علاقه مندی شما به لول ، پوینت و لیدر بورد تقسیم خواهد شد -
- روش تقسیم هر امتیاز دریافتی و یا اعتبار های گوهر بسته به میزان لایک شما به پوینت، لول و لیدر بورد دارد
- علاوه بر ارسال پیام شما میتوانید امتیاز های خود را با خرید آنلاین امتیاز جبران کنید
- یرای افزایش امتیاز در مورد دلخواه شما میتوانید مورد دلخواه را بیشتر دوست داشته باشید -
با فعال کردن بازی، نواری در بالای صفحه به شما وضعیت امتیازهایتان را نمایش میدهد اما برای مشاهده امتیازات و رده بندی های کامل خود با فشردن دکمه "اطلاعات کامل بازی" وارد صفحه اطلاعات بازی شوید و امتیاز های خود را مشاهده یا تبدیل نمایید
امتیازات پوینت برای شما این کاربرد را دارند که میتوانید با پوینت خودتان وقتی به مقدار معینی برسد اشتراک ویژه خریداری نمایید
امتیازات لول برای شما این کاربرد را دارند که هرچه لول شما بالاتر باشد، افراد با ارسال پیام یا کارت یا افزودن شما به لیست دوستانشان امتیاز بیشتری دریافت میکنند
امتیازات لیدر بورد برای شما این کاربرد را دارند در جدول 100 کاربر برتر سایت قرار میگیرد و در صورتی که امتیاز شما بالاتر باشد در صفحه اول سایت در جدول 10 کاربر برتر سایت نمایش داده خواهید شد
اعتبار گوهر که هر روز به ازای ورود به گوهردشت به شما داده میشود در صفحه اطلاعات بازی قابل تبدیل به پوینت، لول و لیدر برد است
جک و دوستش باب تصميم مي گيرندبرای تعطيلات به
اسکي برند. با همديگه رخت و خوراک و چيزهای ديگرشان را بار ماشين جک مي کنند و به
سوی پيست اسکي راه مي افتند پس از دو سه ساعت رانندگي ، توفان و برف و بوران
شديدی جاده را در بر گرفت چراغ خانه ای را از دور مي بينند و تصميم مي گيرند شب را
آنجا بمانند تا توفان آرام شود و آنها بتوانند به راه خود ادامه دهند هنگامي که نزديکتر مي شوند مي بينند که آن خانه در
واقع کاخيست بسيار بزرگ و زيبا که درون کشتزار پهناوريست و دارای استبلي پر ازاسب
و آن دورتر از خانه هم طويله ای با صدها گاو و گوسفند است زني بسيار زيبا در را باز مي کند.
مردان که محو زيبايي زن صاحبخانه شده بودند، توضيح
مي دهند که چگونه در راه گرفتار توفان شده اند و اگر خانم خانه بپذيرد شب را آنجا
سر کنند تا صبح به راهشان ادامه دهند. زن جذاب با صدايي دلنشين گفت: همانطور که مي بينيد
من در اين کاخ بزرگ تنها هستم ، اما مساله اين است که من به تازگي بيوه شده ام و
اگر شما را به خانه راه دهم از فردا همسايه ها بدگويي و شايعه پراکني را آغاز مي
کنند جک پاسخ داد:
نگران نباشيد، برای اين که چنين مساله ای پيش
نيايد ما مي تونيم در استبل بخوابيم.
سحرگاه هم اگر هوا خوب شده باشد بدون بيدار کردن
شما راه خود را به طرف پيست اسکي ادامه خواهيم داد
زن صاحبخانه مي پذيرد و آن دو مرد به استبل مي روند
و شب را به صبح مي رسانند بامداد هم چون هوا خوب شده بود راه مي افتند
------------ --------- --------- ------ حدود نه ماه بعد جک نامه ای از يک دادگاه دريافت
مي کند در آغاز نمي تواند نام و نشانيهايي که در نامه نوشته بود را به ياد آورد
اما سر انجام پس از کمي فشار به حافظه مي فهمد که نامه دادگاه درباره همان زن جذاب
صاحبخانه ای است که يک شب توفاني به آنها پناه داده بود پس از خواندن نامه با سرگرداني و شگفت زده به سوی
دوستش باب رفت و پرسيد: باب، يادت مياد اون شب زمستاني که در راه پيست
اسکي گرفتار توفان شديم و به خانه ی آن زن زيبا و تنها رفتيم؟
باب پاسخ داد: بله
جک گفت: يادته که ما در استبل و در ميان بو و پشگل
اسب و قاطر خوابيديم تا پشت سر زن صاحبخانه حرف و حديثي در نيايد؟
باب اين بار با صدايي لرزانتر پاسخ داد: آره..
يادمه جک پرسيد:
آيا ممکنه شما نيمه شب تصادفي به درون کاخ رفته
باشيد و تصادفي سری به آن زن زده باشيد؟
باب سر به زير انداخت و گفت: من ... بله...من... جک که حالا ديگر به همه چيز پي برده بود پرسيد:
باب ! پس تو ... تو تو اون حال و هوا خودت رو جک معرفي کرده ای؟؟...تا من ..
بهترين دوستت را .. جک ديگر از شدت هیجان نمي توانست ادامه دهد...
، باب که از شرم و ناراحتي سرخ شده بود گفت .. جک...
من مي تونم توضيح بدم.. ما کله مون گرم بود و من فقط مي خواستم .. فقط...حالا چي
شده مگه؟
.
.
.
.
. جک احضاريه دادگاه را نشان داد و گفت: اون زن طفلک
به تازگي مرده و همه چيزش را برای من به ارث گذاشته