We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more
Welcome to the game
Please wait
By sending message, sending greeting cards, viewing profiles and adding members to your friend list , Gegli will give you scores. The scores which Gegli gives you depends on the level of the user that you make action to them. Scores you receive, will be divided to points scores, level scores and leaderboard scores based on the like level you specify, if you don’t specify your like level, they will be divided equally. In addition to making actions to the other members you can get scores by converting your Gohar credits ( which gives you daily) or buy new credits. If you turn fun button on, a game bar will show your scores in top of each page, but to see the full details and make changes and other actions you can click on “more information” button
With point scores you can buy different type of VIP accounts
With level scores, you can get to higher level, and with higher levels, users will get higher scores to connect with you.
With leaderboard scores you have a chance to get to the top 100 users list and if you have higher scores you will get to top 10 users of Gegli in first page of the social network.
Gohar credits will be added to your account one time every day if login to your home page and they can be converted to points, level and leaderboard scores.
جک و دوستش باب تصميم مي گيرندبرای تعطيلات به
اسکي برند. با همديگه رخت و خوراک و چيزهای ديگرشان را بار ماشين جک مي کنند و به
سوی پيست اسکي راه مي افتند پس از دو سه ساعت رانندگي ، توفان و برف و بوران
شديدی جاده را در بر گرفت چراغ خانه ای را از دور مي بينند و تصميم مي گيرند شب را
آنجا بمانند تا توفان آرام شود و آنها بتوانند به راه خود ادامه دهند هنگامي که نزديکتر مي شوند مي بينند که آن خانه در
واقع کاخيست بسيار بزرگ و زيبا که درون کشتزار پهناوريست و دارای استبلي پر ازاسب
و آن دورتر از خانه هم طويله ای با صدها گاو و گوسفند است زني بسيار زيبا در را باز مي کند.
مردان که محو زيبايي زن صاحبخانه شده بودند، توضيح
مي دهند که چگونه در راه گرفتار توفان شده اند و اگر خانم خانه بپذيرد شب را آنجا
سر کنند تا صبح به راهشان ادامه دهند. زن جذاب با صدايي دلنشين گفت: همانطور که مي بينيد
من در اين کاخ بزرگ تنها هستم ، اما مساله اين است که من به تازگي بيوه شده ام و
اگر شما را به خانه راه دهم از فردا همسايه ها بدگويي و شايعه پراکني را آغاز مي
کنند جک پاسخ داد:
نگران نباشيد، برای اين که چنين مساله ای پيش
نيايد ما مي تونيم در استبل بخوابيم.
سحرگاه هم اگر هوا خوب شده باشد بدون بيدار کردن
شما راه خود را به طرف پيست اسکي ادامه خواهيم داد
زن صاحبخانه مي پذيرد و آن دو مرد به استبل مي روند
و شب را به صبح مي رسانند بامداد هم چون هوا خوب شده بود راه مي افتند
------------ --------- --------- ------ حدود نه ماه بعد جک نامه ای از يک دادگاه دريافت
مي کند در آغاز نمي تواند نام و نشانيهايي که در نامه نوشته بود را به ياد آورد
اما سر انجام پس از کمي فشار به حافظه مي فهمد که نامه دادگاه درباره همان زن جذاب
صاحبخانه ای است که يک شب توفاني به آنها پناه داده بود پس از خواندن نامه با سرگرداني و شگفت زده به سوی
دوستش باب رفت و پرسيد: باب، يادت مياد اون شب زمستاني که در راه پيست
اسکي گرفتار توفان شديم و به خانه ی آن زن زيبا و تنها رفتيم؟
باب پاسخ داد: بله
جک گفت: يادته که ما در استبل و در ميان بو و پشگل
اسب و قاطر خوابيديم تا پشت سر زن صاحبخانه حرف و حديثي در نيايد؟
باب اين بار با صدايي لرزانتر پاسخ داد: آره..
يادمه جک پرسيد:
آيا ممکنه شما نيمه شب تصادفي به درون کاخ رفته
باشيد و تصادفي سری به آن زن زده باشيد؟
باب سر به زير انداخت و گفت: من ... بله...من... جک که حالا ديگر به همه چيز پي برده بود پرسيد:
باب ! پس تو ... تو تو اون حال و هوا خودت رو جک معرفي کرده ای؟؟...تا من ..
بهترين دوستت را .. جک ديگر از شدت هیجان نمي توانست ادامه دهد...
، باب که از شرم و ناراحتي سرخ شده بود گفت .. جک...
من مي تونم توضيح بدم.. ما کله مون گرم بود و من فقط مي خواستم .. فقط...حالا چي
شده مگه؟
.
.
.
.
. جک احضاريه دادگاه را نشان داد و گفت: اون زن طفلک
به تازگي مرده و همه چيزش را برای من به ارث گذاشته